جدول جو
جدول جو

معنی گوهر کشیدن - جستجوی لغت در جدول جو

گوهر کشیدن
(سَدَ دَ)
حمل کردن گوهر. گوهرکشی، مجازاً اشک فراهم کردن گریستن را:
بی چراغ روی او ای دیده تر مژگان مکن
روز ما بی او سیاه است و تو گوهر میکشی.
ملاقاسم مشهدی (از بهار عجم).
- گوهر در چیزی کشیدن، گوهر در رشته کشیدن. (از بهار عجم)
لغت نامه دهخدا
گوهر کشیدن
حمل کردن گوهر، اشک فراهم کردن برای گریستن
تصویری از گوهر کشیدن
تصویر گوهر کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گر کشیدن
تصویر گر کشیدن
افروخته شدن آتش، زبانه کشیدن آتش، شعله زدن، گر زدن، اشتعال، التهاب، توقّد، تلهّب، ضرام، اضطرام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هوار کشیدن
تصویر هوار کشیدن
داد کشیدن، جار و جنجال کردن
فرهنگ فارسی عمید
(زَ گَ شُ دَ)
شعله ور شدن
لغت نامه دهخدا
(خَ دَ / دِ)
چیزی که گوهر در آن کشیده باشند چو رشته و جز آن. (بهار عجم)
لغت نامه دهخدا
(سَ رِ تَ)
به معنی و مرادف گوهر به تیشه شکستن باشد. (از بهار عجم). گوهر از کان برآوردن
لغت نامه دهخدا
(غَ خوَرْ / خُرْ دَ)
نوره به کار داشتن. (یادداشت مؤلف). مالیدن نوره به بدن. واجبی کشیدن. (فرهنگ فارسی معین). ستردن مو. نوره مالیدن. موهای زاید بدن را با مالیدن نوره زایل کردن
لغت نامه دهخدا
(سَ تَ)
گواه آوردن. گواه کردن. (مجموعۀ مترادفات ص 306) :
دل از غلامی غم خواست نارهد واله
کشید بر رخش از داغها گواهان را.
واله هروی (از مجموعۀ مترادفات ص 306)
لغت نامه دهخدا
(سَ رِ کَ تَ دَ)
مخفف گوهر کشیدن. رجوع به همین کلمه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از نوره کشیدن
تصویر نوره کشیدن
نوره مالیدن: اژه کشیدن اژه مالیدن مالیدن نوره به بدن واجبی کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوهر پاشیدن
تصویر گوهر پاشیدن
نثار کردن گوهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوهر خریدن
تصویر گوهر خریدن
ابتیاع کردن گوهر خریداری کردن جواهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوهر کندن
تصویر گوهر کندن
گوهر از کان برآوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گهر کشیده
تصویر گهر کشیده
چیزی که گوهر در آن کشیده باشند چون رشته و جز آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گهر کشیدن
تصویر گهر کشیدن
حمل کردن گوهر، اشک فراهم کردن برای گریستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گر کشیدن
تصویر گر کشیدن
شعله زدن مشتعل شدن الو گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوهر کشیده
تصویر گوهر کشیده
چیزی که گوهر در آن کشیده باشند چون رشته و جز آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوره کشیدن
تصویر نوره کشیدن
((رِ. کَ دَ))
مالیدن نوره به بدن، واجبی کشیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گوش کشیدن
تصویر گوش کشیدن
((کِ دَ))
کنایه از توجه نکردن، اهمیت ندادن
فرهنگ فارسی معین